ترجمه مقاله

مساناة

لغت‌نامه دهخدا

مساناة. [ م ُ ] (ع مص ) خشنود کردن و مدارا نمودن و نیکو کردن معاشرت را با کسی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). مسانات . سِناء. رجوع به مسانات و سناء شود. || سالانه کردن کسی را بر کاری و سالاسال دادن چیزی را. (منتهی الارب ). چیزی به سال فادادن . (تاج المصادر بیهقی ). || یک سال بعد یک سال بار آوردن خرمابن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله