ترجمه مقاله

مساندة

لغت‌نامه دهخدا

مساندة. [ م ُ ن َ دَ ] (ع مص ) مسانده . مساندت . قوت دادن کسی را و یاریگری کردن او را.(منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || پاداش دادن کسی را بر کاری . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || شعر مختلف الردفین گفتن . (منتهی الارب ). مخالفت افکندن میان قوافی . (المصادر زوزنی ). «سناد» آوردن در شعر. (اقرب الموارد). و رجوع به سناد شود.
ترجمه مقاله