ترجمه مقاله

مساوق

لغت‌نامه دهخدا

مساوق . [ م ُ وِ ] (ع ص ) ملازم . مقارن : صلواتی که امداد آن با زمان مساوق و همعنان باشد. (تجارب السلف ). و رجوع به مساوقة شود.
ترجمه مقاله