ترجمه مقاله

مسباء

لغت‌نامه دهخدا

مسباء. [ م َ ب َءْ ] (ع مص ) خریدن می را جهت باز فروختن .یا عام است . (منتهی الارب ). خمر خریدن بهر خوردن . (تاج المصادر بیهقی ). خریدن خمر برای خوردن آن ، و اگر خریدن برای حمل کردن به شهر دیگری باشد فعل آن سَبا به صورت ناقص به کار رود و این فعل خاص خمر است . (اقرب الموارد). || تازیانه زدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || سوختن پوست را بوسیله ٔ آتش . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || برکندن و سلاخی کردن پوست را. (اقرب الموارد). || داغ کردن و تغییر وضع دادن آتش یا آفتاب یا حرکت یا تب پوست را یا انسان را. (اقرب الموارد). || مصافحه کردن . (اقرب الموارد). || جرأت کردن بر سوگند دروغ و اهمیت ندادن به آن . (اقرب الموارد). سب ء. سباء. رجوع به سب ء و سباء شود.
ترجمه مقاله