ترجمه مقاله

مسبار

لغت‌نامه دهخدا

مسبار. [ م ِ ] (ع اِ) میل جراحت . (منتهی الارب ) (مهذب الاسماء). میلی که عمق زخم را بدان معلوم کنند. (اقرب الموارد). میل که به جراحت فرو برند تا عمق آن معلوم کنند. مِسْبَر. فتیله ٔ جراحت . (زمخشری ). محجاج . محرف . محراف . تک یاب . قاثاطیر. || کسی که عمق جراحت را تعیین می کند. ج ، مسابیر. (اقرب الموارد). || قلم و مداد که بدان نویسند. (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله