ترجمه مقاله

مسبوک

لغت‌نامه دهخدا

مسبوک . [ م َ ](ع ص ) نعت مفعولی از مصدر سبک . رجوع به سبک شود. درقالب ریخته شده . (ناظم الاطباء). گداخته و خالص شده از زوائد، گویند: تبر مسبوک . (ازذیل اقرب الموارد). گداخته و در قالب ریخته : خط او خط محاسن بود چون درّ مفصل و سحر محصل و وشی محیوک و تبر مسبوک . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
ترجمه مقاله