ترجمه مقاله

مستأمع

لغت‌نامه دهخدا

مستأمع. [ م ُ ت َءْ م ِ] (ع ص ) نعت فاعلی از مصدر استئماع . مرد سست رای . (آنندراج ). متأمع. (منتهی الارب ). «امعة» شونده . (اقرب الموارد). رجوع به استئماع و استیماع و امعة شود.
ترجمه مقاله