ترجمه مقاله

مستتر

لغت‌نامه دهخدا

مستتر. [ م ُ ت َ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استتار. پوشیده شده . (اقرب الموارد). پوشیده گردنده و در پرده شونده . (آنندراج ). پنهان و در پرده شونده . (غیاث ). نهان . پوشیده . سَتیر. مستور :
ای خداوندی کت نیست در آفاق نظیر
رحمت و فضل تو زی حجت تو مستتر است .

ناصرخسرو.


یا بیانی کان بود نزدیکتر
زین کنایات دقیق مستتر .

مولوی (مثنوی ).


و رجوع به استتار شود.
- مستتر داشتن ؛ پنهان داشتن . مخفی کردن . پنهان کردن .
- مستتر کردن ؛ مستترداشتن . پنهان کردن . مخفی نمودن .
- ضمیر مستتر ؛ یا پوشیده ، و آن در مقابل ضمیر بارز (آشکار) است . در عربی در ضمیر مستتر گاه استتار واجب است و گاه جائز. استتار واجب آن است که اسم ظاهر هیچ گاه بجای ضمیر نیاید و استتار جائز آن است که اسم ظاهر جای ضمیر را بگیرد. مثلاً در جمله ٔ زید یقوم فاعل فعل ضمیر «هو» است و آن در فعل مستتر است ، چنانکه میتوان گفت یقوم زید اما در کلمه ٔ اذهب فاعل «انت » همیشه مستتر است و در آیه ٔ کریمه ٔ «اذهب أنت و ربک » ضمیر أنت فاعل اذهب نیست بلکه مؤکد فاعل است . ابن مالک از جمله مواضعی که استتار ضمیر در آن واجب است چهار موضع را برشمرده است : 1 - فعل امر مخاطب . 2 - متکلم وحده از فعل مضارع . 3 - متکلم معالغیر از فعل مضارع . 4 - مفرد مخاطب مذکر از فعل مضارع ؛ چنانکه گوید:
و من ضمیر الرفع مایستتر
کافعل اوافق نغتبط اذ تشکر.
و جز این چهار مورد در موارد دیگر نیز ضمیر واجب الاستتار است . مانند اسم فعل که به معنی امر باشد، اسم فعل به معنی مضارع ، فعل تعجب ، افعال استثنا و موارد دیگر.
ترجمه مقاله