ترجمه مقاله

مستحقر

لغت‌نامه دهخدا

مستحقر. [ م ُ ت َ ق َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از مصدر استحقار. خوارداشته . خوارشده . حقیرشده . حقیر داشته شده . (اقرب الموارد). رجوع به استحقار شود.
ترجمه مقاله