ترجمه مقاله

مستسمن

لغت‌نامه دهخدا

مستسمن . [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استسمان . فربه شمرنده . (منتهی الارب ). فربه و سمین پندارنده کسی را. (اقرب الموارد). || فربه خواهنده کسی را. (منتهی الارب ). آنکه فربه و سمین را می خواهد. (اقرب الموارد). || روغن وسمن خواهنده . (منتهی الارب ). رجوع به استسمان شود.
ترجمه مقاله