ترجمه مقاله

مستطیع

لغت‌نامه دهخدا

مستطیع. [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استطاعة. صاحب استطاعت و صاحب قدرت . (غیاث ) (آنندراج ). قادر. توانا. توانگر. باتوان . رجوع به استطاعة شود. || واجب الحج . آنکه مال و توانائی وی به حدی باشد که حجةالاسلام بر او واجب شود. رجوع به حج شود.
ترجمه مقاله