ترجمه مقاله

مستعصم

لغت‌نامه دهخدا

مستعصم . [ م ُ ت َ ص ِ ] (اِخ ) آخرین خلیفه ٔ عباسی :
آسمان را حق بود گر خون بگرید بر زمین
بر زوال ملک مستعصم امیرالمؤمنین .

سعدی .


رجوع به مستعصم باﷲ شود.
ترجمه مقاله