ترجمه مقاله

مستقبل

لغت‌نامه دهخدا

مستقبل . [ م ُ ت َ ب َ ] (ع ص ، اِ) نعت مفعولی از استقبال . آنچه بسوی آن روی آورند. (از اقرب الموارد). رجوع به استقبال شود. || زمانی که بعد از حال آید. مستقبِل . (المنجد). || در اصطلاح مصوران ، تمام رخ . تصویر دوچشمی . تصویر که دو چشم و هر دو رخساره دارد در مقابل نیمرخ که به اصطلاح مصوران تصویر یک چشمی را گویند. (غیاث ) (آنندراج ).
ترجمه مقاله