ترجمه مقاله

مستلفج

لغت‌نامه دهخدا

مستلفج . [ م ُ ت َ ف َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از استلفاج . بی چیز. (منتهی الارب ). مفلس . ملفج . (اقرب الموارد). و رجوع به ملفج شود. || دل رفته و بی حواس از ترس . || به زمین دوسیده و لاصق از لاغری و ناتوانی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله