ترجمه مقاله

مستمر

لغت‌نامه دهخدا

مستمر. [ م ُ ت َ م َرر ] (ع ص ) نعت مفعولی از استمرار. || بعیدالمستمر؛ مرد استوار در پیکارکه بستوه نیاید. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تلخ یافته شده . و رجوع به استمرار شود.
ترجمه مقاله