ترجمه مقاله

مستنسخ

لغت‌نامه دهخدا

مستنسخ . [ م ُ ت َ س ِ ] (ع ص ) استنساخ کننده . نسخه بردارنده . رونویس کننده . آنکه رونویس کند. آنکه نسخه بردارد. سوادبردار. || آنکه نسخ چیزی را طلب کند. (از اقرب الموارد). رجوع به استنساخ شود.
ترجمه مقاله