ترجمه مقاله

مستنطق

لغت‌نامه دهخدا

مستنطق . [ م ُ ت َ طِ ] (ع ص ) بازپرس . استنطاق کننده . || گویا گرداننده . (آنندراج ). خداوند تبارک و تعالی که گویا می گرداند. (ناظم الاطباء). || آنکه سخن گفتن می خواهد از دیگری . (از اقرب الموارد). || با هم مکالمه کننده . (ناظم الاطباء). رجوع به استنطاق شود.
ترجمه مقاله