ترجمه مقاله

مستوکح

لغت‌نامه دهخدا

مستوکح . [ م ُ ت َ ک ِ ] (ع ص ) جوجه ٔ سطبر شده . (از اقرب الموارد). چوزه ٔ سطبر و آگنده شونده . || بخیل شونده به بخشیدن . (از منتهی الارب ). خودداری کننده از اعطاء. (از اقرب الموارد). و رجوع به استیکاح شود.
ترجمه مقاله