مستکویلغتنامه دهخدامستکوی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استکواء. داغ کردن خواهنده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنچه وقت داغ کردنش رسیده باشد. (از اقرب الموارد). رجوع به استکواء شود.