ترجمه مقاله

مسعود

لغت‌نامه دهخدا

مسعود. [ م َ ] (اِخ ) ابن حسن قراخان ، ملقب به رکن الدین و مشهور به قلج طمغاج خان ، از ملوک افراسیابیه یا خانیه ، ممدوح سوزنی شاعر. وی ظاهراً تا حدود سال 562 یا 569 هَ .ق . زنده بوده است :
مر او را به شاهی و شهزادگی
به افراسیاب ملک انتساب
شهنشاه مسعودبن الحسن
سعادات ایام را فتح باب
چوطمغاج خان جد و جد پدر
ز طمغاج خانی بسوده رکاب .

سوزنی .


شه مظفر مسعودبن حسن که وراست
به پادشاهی روی زمین سزا دیدن
ز ناسزایان تخت نیاگرفت به تیغ
نبیره را چه به از مسند نیادیدن ...

سوزنی (دیوان ص 294).


رجوع به تاریخ بیهقی چ سعید نفیسی ج 3 ص 1323 شود.
ترجمه مقاله