ترجمه مقاله

مسقاة

لغت‌نامه دهخدا

مسقاة. [ م ِ ] (ع اِ) جای آب خوردن . (منتهی الارب ). موضع سقی . (اقرب الموارد). || آلت آب خوردن . (منتهی الارب ). آب دان مرغ . (مهذب الاسماء). || آنچه برای کوزه ها و مشکها قرار داده شود تا آنها را بر آن بیاویزند. (از ذیل اقرب الموارد).
ترجمه مقاله