ترجمه مقاله

مسماری

لغت‌نامه دهخدا

مسماری . [ م ِ ] (ص نسبی ) منسوب به مسمار. میخی . میخی شکل . شبیه به مسمار. (ناظم الاطباء).
- خط مسماری ؛ خط میخی . رجوع به خط میخی و میخی شود.
|| فلکی . (بحر الجواهر). || خرابی . ویرانی . || پایمال کننده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله