ترجمه مقاله

مسنم

لغت‌نامه دهخدا

مسنم . [ م ُ س َن ْ ن َ ] (ع ص ) شتر گذاشته شده که سوار نشوند آن را. || هر چیز خرپشته کرده ، مانند قبر و جز آن . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). خرپشته ای . (یادداشت مرحوم دهخدا): قبر مسنم ؛ گور بلند با خرپشته . (دهار). گوری بلند. (مهذب الاسماء). بیت مسنم ؛ خانه ٔ خرپشته . (مهذب الاسماء) (دهار).
ترجمه مقاله