ترجمه مقاله

مسیر

لغت‌نامه دهخدا

مسیر. [ م َ ] (ع مص ) رفتن . سیر. مسیرة. سیرورة. تسیار. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). مصدر میمی است به معنی رفتن و سیر کردن . (آنندراج ) (غیاث ). رفتن . (دهار) (تاج المصادر) :
ایا مراد تو مقصود آسمان ز مدار
و یا رضای تو مطلوب اختران ز مسیر.

امیرمعزی .


گفت نامی که ز هولش ای بصیر
هفت گردون بازماند از مسیر.

مولوی .


ترجمه مقاله