مسلغتنامه دهخدامس . [ م ِس س ] (اِ) معرب مس فارسی . نحاس . (اقرب الموارد). جوالیقی در المعرب می نویسد که نمیدانم مس عربی است یا غیرعربی . رجوع به مِس شود.