ترجمه مقاله

مشاحة

لغت‌نامه دهخدا

مشاحة. [ م ُ شاح ْ ح َ ] (ع مص ) (از «ش ح ح ») با کسی به چیزی بخیلی کردن و با علی متعدی شود. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (از تاج المصادر بیهقی ). || خصومت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). خصومت کردن با کسی در چیزی . (ناظم الاطباء). ستیهیدن . منه قولهم : لا مشاحة فی الاصطلاح ؛ ای لا مناقشة فی ما اصطلح علیه اهل فن او صناعة من استعمالهم الفاظاً مخصوصة لمعان بینهم معروفة و ان بعدت الالفاظ عن اوضاعها اللغویة او خالفت اصطلاح قوم آخرین . (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله