ترجمه مقاله

مشتها

لغت‌نامه دهخدا

مشتها. [ م ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) مرغوب . (غیاث ) (آنندراج ). || آرزو. (غیاث ) (آنندراج ) :
قوم معکوسند اندر مشتها
خاک خوار و آب را کرده رها.

مولوی .


در مثال و قصه و فال شماست
در غم انگیزی شما را مشتهاست .

مولوی .


و رجوع به مُشتهی شود.
ترجمه مقاله