ترجمه مقاله

مشتکی

لغت‌نامه دهخدا

مشتکی . [ م ُ ت َ ] (ع ص ) گله کننده . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). گله مند. شاکی . متشکی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رنج دیده و شکایت کننده از رنج و آزار. (ناظم الاطباء) :
از روزگار، خلق شکایت کند به تو
وز تو به روزگار کسی نیست مشتکی .

سوزنی (دیوان چ شاه حسینی ص 293).


|| آن که شکوه سازد پوست را برای دوغ زدن در آن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اشتکاء شود.
ترجمه مقاله