مشربه
لغتنامه دهخدا
مشربه . [م َ رِ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) کوزه ٔ آبخوری و هر ظرفی که بدان آب خورند. (ناظم الاطباء). کوزه یا ظرفی از بلور یا فلزی ، که بدان آب و شراب نوشند :
پای تو مرکب است و کف دست مشربه است
گر نیست اسب تازی و نه مشربه ٔ بلور.
|| ظرفی بزرگ و غالباً مسین برای حمل آب و غیره . ظرفی است مسین دسته دار استوانه ای شکل که زنان در حمام بدان آب بر سر ریزند و آن را مشرفه نیز نامند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
پای تو مرکب است و کف دست مشربه است
گر نیست اسب تازی و نه مشربه ٔ بلور.
ناصرخسرو (دیوان چ تقوی ص 198).
|| ظرفی بزرگ و غالباً مسین برای حمل آب و غیره . ظرفی است مسین دسته دار استوانه ای شکل که زنان در حمام بدان آب بر سر ریزند و آن را مشرفه نیز نامند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).