ترجمه مقاله

مشظ

لغت‌نامه دهخدا

مشظ. [ م َ ] (ع مص ) برگزیدن شهری را. || چیزی از مال کسی گرفتن . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) خار که در دست خلد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). آنچه از خار در دست بخلد . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله