ترجمه مقاله

مشمومات

لغت‌نامه دهخدا

مشمومات . [ م َ ] (ع ص ، اِ) عطریات و چیزهای خوشبو که بوئیده شوند. (غیاث ) (آنندراج ). خوشبویها. مقابل مبصرات و مذوقات و ملموسات و مسموعات . بوئیدنیها از ریاحین و گلها و میوه و مرکبات معطر مانند بهی و سیب و ترنج و نارنج و کافور و زغفران و غالیه و جز آنها. (یادداشت مؤلف ) : از همه ٔ انواع میوه ها و مشمومات بسیار. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 147). مشمومات چون نیلوفر و نرگس و بنفشه و یاسمن سخت بسیار بود. (فارسنامه ٔ ابن بلخی ص 142). نان فراخ و میوه ها بسیار و مشمومات فراوان . (چهارمقاله ٔ عروضی ).
ترجمه مقاله