ترجمه مقاله

مشور

لغت‌نامه دهخدا

مشور. [ م ُ ش َوْ وَ ] (ع ص ) خجلت زده . شرمگین : و خدای تعالی عذاب از ایشان برداشت . او ندانست که ایشان ایمان آورده اند چون بشنید مشور شد از آن و از خجالت با میان قوم نشد. (تفسیرابوالفتوح ). و رجوع به تشویر شود. || ثوب مشور؛ جامه ٔ با گل کاریزه رنگ شده . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله