ترجمه مقاله

مشکین کردن

لغت‌نامه دهخدا

مشکین کردن . [ م ُ / م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چون مشک خوشبوی ساختن :
شیراز مشکین میکندچون ناف آهوی ختن
گر باد نوروز از سرش بویی به صحرا می برد.

سعدی .


ترجمه مقاله