ترجمه مقاله

مصاحب

لغت‌نامه دهخدا

مصاحب . [ م ُ ح ِ ] (اِخ )نائینی . از شاعران قرن یازدهم هجری و اصل وی از قصبه ٔ نائین بوده ولی در اصفهان می زیسته . در برخی از علوم ، خاصه علم رمالی متبحر بوده و طبعش به مطایبه رغبتی کامل داشته با آنکه زیاده از هفتاد سال عمر داشته به هزلیات می پرداخته است به مضمون الهزل فی الکلام کالملح فی الطعام . اینک چند بیتی از یک مطایبه ٔ او:
به کوچه ای گذرم بود چون نسیم سحر
فتاده در ره من عکس ماهی از منظر
ز اضطراب سراسیمه هر طرف دیدم
چو آفتاب نمودار شد یکی دختر
به گوشه ای بنشستم دو چشم خون پالا
گهی ستون زنخ دست و گه به زانو سر...
خموش باش مصاحب که در دیار هوس
از این مطایبه شد کام مرد و زن چو شکر
حکیم سوزنی از گفته منفعل گردد
اگر کند به سمرقند این قصیده گذر.
(از مجمعالفصحاء چ مصفا ج 2 بخش 1 ص 70 و 71). و رجوع به آتشکده ٔ آذر ص 201 و فرهنگ سخنوران شود.
ترجمه مقاله