مصاقع
لغتنامه دهخدا
مصاقع. [ م َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مِصْقَع. (منتهی الارب ) (دهار). ج ِ مصقع، به معنی فصیح و بلیغ. (آنندراج ) (از غیاث ) : به چوگان فصاحت و بلاغت گوی هنروری وسخندانی از مصاقع خطبا و ادباء اقاصی و ادانی درربودند. (مقدمه ٔ حافظ چ قزوینی ). و رجوع به مصقع شود.