ترجمه مقاله

مصبح

لغت‌نامه دهخدا

مصبح . [ م ُ ب َ ] (ع مص ) صبح کردن و بامداد کردن ، چنانکه گویند: امسینا ممسی ؛ یعنی شام کردیم . (ناظم الاطباء). بامداد شدن . (تاج المصادر بیهقی ). || (اِ) بامداد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || جای بامدادی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). جای صبح کردن : قال الحمد ﷲ ممسانا و مصبحنابالخیر. (ناظم الاطباء). جای بام دیدن . (مهذب الاسماء). || هنگام و وقت بامدادی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). وقت بام . (مهذب الاسماء).
ترجمه مقاله