ترجمه مقاله

مصدق

لغت‌نامه دهخدا

مصدق . [ م ِ دَ ] (ع اِ) دلاور راست حمله . (منتهی الارب ): شجاع ذومصدق ؛ دلیر بیباک و بی پروا. (ناظم الاطباء). شجاع ذومصدق ، دلاور است . (آنندراج ). مَصْدَق . (منتهی الارب ). || جواد ذومصدق ؛ اسب راست تک و راست روش . کأنه ذوصدق فیما یعده من ذلک . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). مَصْدَق . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله