ترجمه مقاله

مصمد

لغت‌نامه دهخدا

مصمد. [م ُ م َ ] (ع ص ) سخت و درست . (ناظم الاطباء). رُسْت از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چیزی که کاواک نباشد و میان خالی نبود. (ناظم الاطباء). رست . خلاف کاواک . مصمت . (یادداشت مؤلف ).
ترجمه مقاله