ترجمه مقاله

مصمغان

لغت‌نامه دهخدا

مصمغان . [ م َ م َ ] (اِخ ) مسمغان . لقبی که فریدون پس از گرفتن و بند کردن ضحاک به ارمائیل یکی از دو خوالیگر او که جوانان را از کشتن رها می ساخت داد و دماوند را تیول او گردانید و بر تخت زر نشانیدش . (ترجمه ٔ آثارالباقیه ص 298). || این نام بعدها لقب عام ملوک دماوند شده است چنانکه یکی از فتوحات منصور عباسی برانداختن مصمغان دماوند است . (تاریخ اسلام تألیف فیاض ص 186).
ترجمه مقاله