ترجمه مقاله

مضرط

لغت‌نامه دهخدا

مضرط. [ م ُ ض َرْ رِ / م ُ رِ ] (ع ص ) آنکه کسی را بگوزاند و کاری کند که وی تیز دهد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنکه برای مضحکه از دهان بانگ تیز برآورد. (ناظم الاطباء) (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). آنکه به دهان حکایت صوت ضراط کند و بدان فسوس نماید به کسی . (آنندراج ). || خواردارنده و سبک شمرنده . (ناظم الاطباء). سبک شمارنده و خواردارنده . (آنندراج ). || فسوس کننده . استهزأنماینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تضریط و اضراط شود.
ترجمه مقاله