ترجمه مقاله

مضل

لغت‌نامه دهخدا

مضل . [ م ُ ض ِل ل ] (ع ص ) ضائع گرداننده . (آنندراج ). آن که سبب میشود یا روامیدارد گمراهی کسی را و اغواکننده و گمراه کننده و گم کننده . (ناظم الاطباء). بیراه کننده . گمراه کننده . گمره کننده . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : قال هذا من عمل الشیطان انه عدو مضل مبین . (قرآن 15/28).
در نُبی فرمود کاین قرآن ز دل
هادی بعضی و بعضی را مضل .

مولوی .


|| سراب . (از اقرب الموارد) (از المنجد). || آن که ارشادمیکند و میرهاند از گمراهی . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله