ترجمه مقاله

مطروفة

لغت‌نامه دهخدا

مطروفة. [ م َ ف َ ] (ع ص ) زنی که در مردان نگرد جز شوی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). آن زن که به هر ایامی شویی کند نو. (مهذب الاسماء). || چشم آب روان از رسیدگی زخم . (منتهی الارب ) (آنندراج ). چشمی که از رسیدن زخم ، آب از آن روان شود. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || ارض مطروفة؛ زمین طریفه ناک که گیاه معینی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ).زمین طریفه ناک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله