ترجمه مقاله

مطیعا

لغت‌نامه دهخدا

مطیعا. [ م ُ ] (اِخ ) نصرآبادی آرد: از تبارزه ٔ ساکن عباس آباد اصفهان است . مردی در کمال برشتگی و آرام ، دلنشین خاطرها و مقبول دلها بود. هرگز قدم از طریق ادب بیرون ننهاد. اوقات به تجارت میگذرانید به هند رفته پسرش در آنجا فوت شده اعراض کرده بیمار به اصفهان آمده فوت شد. یکی از اشعارش این است :
آهی که مرا از دل پر درد برآید
چون شاهسواریست که از گرد برآید
برگشتن ما یکجهتان از تو محال است
از معرکه ٔ عشق مگر گرد برآید.

(از تذکره ٔ نصرآبادی ص 391).


ترجمه مقاله