معادی شکن
لغتنامه دهخدا
معادی شکن . [ م ُ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) معادی شکننده . دشمن شکننده . شکست دهنده ٔ دشمن :
مهتر چنین باید موالی نواز
مهتر چنین باید معادی شکن .
و رجوع به معادی شود.
مهتر چنین باید موالی نواز
مهتر چنین باید معادی شکن .
فرخی .
و رجوع به معادی شود.