ترجمه مقاله

معاطاة

لغت‌نامه دهخدا

معاطاة. [ م ُ ] (ع مص ) ورزیدن کودک جهت اهل خود و دادن ایشان را آنچه خواهند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ورزیدن . (آنندراج ): عاطی الصبی اهله معاطاة؛ ورزید و کسب کرد آن کودک جهت کسان خود و داد ایشان را آنچه خواستند. (ناظم الاطباء). || کسی را خدمت کردن .(تاج المصادر بیهقی ). خدمت کردن و نگاه داشتن حق کسی . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). خدمت کردن . (آنندراج ). || چیزی فا کسی دادن . (تاج المصادر بیهقی ). عطا نمودن . عِطاء. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). چیزی به کسی دادن . (از اقرب الموارد). دادن . (آنندراج ). || همدیگر گرفتن . (منتهی الارب ). از همدیگر گرفتن . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله