ترجمه مقاله

معاهدت

لغت‌نامه دهخدا

معاهدت . [ م ُ هََ / هَِدَ ] (از ع ، اِمص ) معاهدة. عهد کردن : و بر این معنی مصافحت و معاهدت فرمود و قبول کرد. (منشآت خاقانی چ محمد روشن ص 98). و هر آنچه به سمع جمع رسیده بود، به بصر بصیرت مشاهده کردند و تشدید معاقدت ایمان و تجدید معاهدت بر مبانی ایمان بجای آوردند. (مرزبان نامه ص 180). و رجوع به معاهدة و معاهده شود.
ترجمه مقاله