ترجمه مقاله

معاهده

لغت‌نامه دهخدا

معاهده . [ م ُ هََ دَ / م ُ هَِ دِ ] (از ع ، اِمص ، اِ) عهد و سوگند و پیمان و شرط. (ناظم الاطباء).معاقده . میثاق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به معاهدة شود. || اسم نوعی از عقد صلح بین مسلمانان و غیر مسلمانان است که پیش از جنگ و یابه عنوان ختم جنگ منعقد می شد و نتیجه ٔ آن صلح موقت است (به عکس عقد ذمه ) و در متن عقد باید مدت آن معلوم گردد و عقد مذکور استقلال سیاسی خصم را از بین نمی برد و طرف این عقد ممکن است ذمی یا غیر ذمی باشد و پس از انعقاد این عقد، طرف را معاهد نامیده اند، به جای معاهده لغت مهادنه هم بکار رفته است . (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). و رجوع به مُعاهِد شود. || به معنی عهد (در مقابل نذر) است . (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ). || دراصطلاح حقوق بین المللی عمومی به معنی قرارداد بین المللی است . (ترمینولوژی حقوق تألیف جعفری لنگرودی ).
ترجمه مقاله