ترجمه مقاله

معاک

لغت‌نامه دهخدا

معاک . [ م َ ] (ع مص ) عوک . ورزیدن معاش خود را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ورزیدن معاش . (آنندراج ). || پناه بردن به کسی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || امیدوار ساختن بر مال خود. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || به سر و پشت برداشتن چیزی را و برگردن خود گرفتن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به عَوک شود.
ترجمه مقاله