ترجمه مقاله

معتمر

لغت‌نامه دهخدا

معتمر. [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) زیارت کننده ٔ چیزی و قاصد آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زیارت کننده و اراده کننده ٔ چیزی . (ناظم الاطباء). زایر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || آن که حج عمره گزارد. عمره گزار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || عمامه بر سر بندنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اعتمار شود.
ترجمه مقاله