ترجمه مقاله

معثلب

لغت‌نامه دهخدا

معثلب . [ م ُ ع َ ل َ ] (ع ص ) شیخ معثلب ؛ پیر پشت دو تا کرده از پیری . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || نُؤی معثلب ؛ گو گرداگرد خرگاه که کنار آن فرودریده باشد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). گودال اطراف خیمه که خراب شده باشد. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله